اختلال شخصیت وابسته
یکی دیگر از انواع اختلالات شخصیت اختلال شخصیت وابسته استاین افراد دارای ویژگی هایی از جمله نیازمندی، انفعال، وابستگیِ عاطفی و روانی به دیگران و نیاز به حمایت و مراقبت هستند. تنهایی و دوری از دیگران برای افراد مبتلا به این اختلال بسیار سخت و غیر قابل تحمل است. آنها در تصمیمگیریهای سادۀ زندگی خود منفعل و ناتوان عمل میکنند و نیازمند به حضور دیگران هستند. این اختلال را شاید بیشتر در روابط عاطفی و زندگی مشترک یا در خانواده و نسبت فرزند به والدین دیده باشید. اما میتوان گفت افراد دارای این اختلال در تمام موقعیتهای اجتماعی و ارتباطی نیاز به حضور دیگران دارند تا بتوانند از عملکردها و تصمیمگیریهای خود اطمینان پیدا کنند.
به بیانی دیگر، آنها همیشه از تنهایی و اشتباه کردن وحشت دارند. رهبری یک گروه، سرپرستی خانواده و داشتن یک شغل مستقل آنها را مضطرب، نگران و پریشان میکند. این افراد کاملاً برخلاف افراد دارای اختلال شخصیت خودشیفته، نیازهای دیگران را بر نیازهای خودشان ارجح میدانند. میل به خیالپردازی و رفتار کودکانه دارند. اعتماد به نفس و عزت نفس ندارند. به نقد شدن از جانب دیگران واکنش نشان میدهند و هیچوقت در برابر نظر دیگران مخالفتی از خود نشان نمیدهند. بزرگترین ترس آنها طرد و رها شدن است و برای فرار از این ترس به هرکاری دست میزنند تا توسط دیگران پذیرفته شوند.
علت و تشخیص اختلال شخصیت وابسته
افرادی که در کودکی تجربههای سختی مانند آزارهای جسمی و جنسی، تنبیهات بدنی، روانی و کلامی، جدایی والدین و مرگ عزیزان، بیماریهای سخت و طولانی مدت را تحمل کردهاند بیشتر در خطر ابتلا به این اختلال هستند. ممکن است فرد در کودکی مبتلا به بیماری سختی شده باشد که در دراز مدت نیازمند مراقبت و حمایتهای درمانی توسط دیگران بوده است. والدینی که اجازه تصمیمگیری به فرزندان خود نمیدهند، سختگیریهای افراطی، رها کردن کودک به حال خود، ندادن احساس حمایت و مراقبت به فرزندان، برخورد همیشگی کودکانه با فرزندان، مسئولیت ندادن به فرزند و اجازه ندادن به کودک برای بیان عقاید و نظرات خود زمینهساز بروز این اختلال در بزرگسالیست.
این افراد ممکن است گاهی با بیماران اختلال شخصیت مرزی اشتباه گرفته شوند. اما تفاوت این دو اختلال در این است که واکنش افراد مرزی به جداییهای عاطفی بازخوردی خشمگین توام با احساس غم و پوچی و افسردگیست که در نهایت مدتی از هرگونه ارتباطی دوری میکنند اما بازخورد افراد وابسته توام با ترس و هراس است که بلافاصله به جستوجوی رابطهای جدید یا اصرار به رابطه قدیم میپردازند.
بررسی اختلال شخصیت وابسته در خانواده، ازدواج و شغل
خانواده و ازدواج: آنها همیشه وابسته و مطیع دیگران هستند. بیان خلاف نظر دیگران برای آنها تقریباً غیرممکن است و هیچ وقت ترس از رهاشدگی اجازه نمیدهد که نظرات و احساسات خود را در مقابل نظرات و احساسات دیگران بیان کنند. میتوان گفت تمام امور زندگی آنها در خانه و خانواده توسط والدین اداره میشود و روی زندگی شخصی خود هیچ کنترلی ندارند و ادامۀ رفتار اینگونه والدین حتی در بزرگسالیِ فرزندان باعث تشدید این اختلال میشود. در روابط عاطفی ممکن است جذب افراد سلطهگر شوند که منجر به مشکلات متعددی مانند سوءاستفادههای جنسی و جسمی از آنها میشود.
اگر رابطه آنها با دیگران در روزهای پایانی خود باشد بلافاصله بعد از پایان رابطه دنبال فرد دیگری برای رابطه میگردند. افراد مبتلا به این اختلال در بروز احساسات خود مانند خشم و شادی و عشق ناتوان هستند. زندگی با آنها شاید در اوایل رابطه دوستداشتنی و زیبا جلوه کند اما در ادامه متوجه یک رابطه یکطرفه شده و وابستگی آنها را دیگر نمیتوان عشق و علاقه تفسیر کرد. شغل: این افراد هیچوقت نمیتوانند شغل مستقلی برای خود داشته باشند. تصمیمگیریهای شغلی برای آنها غیر ممکن و بشدت ترسناک است. همیشه برای رفع نیازهای مالی خود نیازمند حمایت دیگران هستند. به صورت عرفی آدمهای ساده لوح و افرادی با رفتار کودکانه خوانده میشوند و به همین دلیل در فرصتهای شغلی موفق نبوده و به آنها مسئولیتی داده نمیشود.
درمان اختلال شخصیت وابسته
اختلال شخصیت وابسته یکی از شایعترین اختلالات شخصیتیست که متاسفانه به آن اهمیت کمی داده میشود و کمتر برای درمان اقدام میشود. علائم این اختلال در سنین نوجوانی قابل مشاهده است و برای جلوگیری از بروز این اختلال در بزرگسالی حتماً باید به مراکز درمانی و مشاوره معرفی شوند. مسئولیتپذیری و آموزش مهارتهای زندگی باعث میشود عادات رفتاری خود را در زندگی شخصی بهبود ببخشند. آنها باید بتوانند برای زندگی خود مرز و چارچوبهایی تعیین کنند و به استقلال فکری و عاطفی دست یابند.
رفتار اطرافیان با این افراد باید سنجیده شده باشد. باید از تحقیر و سرزنش آنها پرهیز کرد. به انجام فعالیتهای شخصی تشویقشان کنید و در تصمیمگیریها دخالت نکنید اما سعی کنید آنها را راهنمایی کنید. به نظراتشان دقیق گوش دهید و ترغیبشان کنید که دربارۀ احساسات واقعی خود صحبت کنند. خطر وابستگی آنها به دارو و اعتیاد وجود دارد پس باید از دارو درمانی به صورت محتاطانهای استفاده شود. درمانگران باید مهارتهای ارتباطی با این افراد را به خوبی بلد باشند و از وابستگی بیمار به درمانگر جلوگیری شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید!