وسواس فکری چیست؟
دراختلال وسواس فکری ، تداوم یک فکر می تواند باعث خارج شدن کنترل زندگی از اختیار فرد مبتلا شود؛ و شخص تا زمانی که افکارش را به مرحله عمل نرساند؛ آرامش خاطرش را باز نمی یابد. این بیماری در ابتدا با افکار وسواسی شروع می شود؛ و در مرحله بعد به عمل ختم میشود.
به طور مثال وقتی فکر آلوده بودن دست ها در ذهن فرد نقش می بندد؛ تا زمانی که شخص دست هایش را چندین بار نشوید؛ از این فکر خلاص نمی شود. این اشخاص موقع خروج از منزل قفل بودن در را چندین بار چک می کنند؛ همچنین در مورد مسائل مذهبی و جنسی افکار ناخواسته ای در ذهن شان ایجاد می شود؛ مثلا فکر این که به خدا ناسزا بگوید یا در مورد محارم خود افکارجنسی داشته باشد. همچنین افکاری از این دست که نکند به بیماری خاصی مبتلا شده باشد.این ها همه از دسته ی افکار وسواسی می باشند.
با وجود قابلیت های فراوانی که ذهن دارد، تغییر الگوی فکری برایش دشوار است. در واقع ذهن بیشتر به دنبال تایید الگو فکری خود می باشد؛ به همین دلیل در برابر استدلال های منطقی مقاومت میکند؛ و این موجب می شود یک فکر، ساعاتی طولانی ذهن بیمار را به خودش مشغول کند؛ مثلا وقتی شخص بر این باور است که اگر دعا یا وردی را به دفعات نخواند فرزندش تصادف می کند. اگر برایش هزاران استدلال بیاورند که این تنها یک فکر غلط است. فرد همچنان مقاومت می کند.
افکار وسواسی به حدی ذهن بیمار مبتلا را مشغول می کند؛ که ممکن است او را از انجام کارهای روزمره خود باز دارد و مشغول اعمال بیهوده کند؛ و موجب اتلاف وقتش شود. وقتی ذهن از این افکار خسته میشود؛ قدرت حل مسئله و تجزیه تحلیل را از دست می دهد. در نهایت ممکن است شخص دچار اضطراب و افسردگی بشود.
معمولا اشخاص وسواسی زندگی را هم برای خود و هم اطرافیان شان سخت می کنند؛ همچنین ازدواج با این افراد نیز مشکلاتی را در پی خواهد داشت.
افکار کمال گرایانه نیز در دسته افکار اختلال وسواس فکری به حساب می آیند.کمال گرایی یعنی شخص فکر می کند همیشه باید بهترین باشد و رتبه اول را کسب کند؛ دوم بودن با آخر بودن برای این افراد فرقی ندارد؛ و در صورت عدم موفقیت خود را بی ارزش تلقی می کنند؛ این یک تفکر صفر و صد است؛ همچنین فرد مدام ترس هایی درباره اجرانشدن برنامه ریزی های خود و فراموش کردن مطالب مهم و به هم خوردن نظم دقیق کارهای خود دارد.
گاهی فرد می داند این افکار واقعیت ندارند؛ و خرافات است؛ اما ذهن او همچون دشمنی درونی فرد را مجبور به اطاعت میکند؛ و اگر اطاعت نکند دچار عذاب وجدان خواهد شد. پس فرد به خیال رهاشدن از این افکار رو به عمل کردن می آورد؛ در حالی که انجام این اعمال وسواسی باعث رخ دادن این افکار با فراوانی بیشتر و بدتر شدن وضعیت وسواس فکری در او می شود.
آیا اختلال وسواس فکری قابل درمان است؟
در ابتدا باید فرد به وضعیت اختلال خود آگاهی پیدا کند؛ و سپس بپذیرد که بیمار است؛ و به یک درمانگر مراجعه کند؛ همچنین باید بداند که هیچ معجزه ای درکار نیست؛ و باید گام به گام در بهبود این اختلال قدم بردارد و صبور باشند.
از درمان های موثر دراختلال وسواس فکری مداخله شناختی رفتاری، دارو درمانی، اموزش های درمانگر، حمایت خانواده و … می باشد.
در اختلال وسواس فکری هرچقدر فرد افکارش را سرکوب کند. افکار وسواسی بیشتر بروز میکنند. پس بهتراست اجازه بروز این گونه افکار را به خود بدهد و با آمدن این افکار نگران نشود. تا به آرامی این افکار از ذهنش عبور کند.
ارتباط بین وسواس و کمال گرایی و حالت علت و معلولی بینشون جالبه . مرسی از اینکه مقالات همیشه عالی هستن.
مقاله خیلی خوبی بود، کوتاه و مفید و کمک بزرگی به من کرد تشکر
مقاله تون مفید و کوتاه بود و واقعا دیدگاه جالبی به من داد تشکر
مقاله خیلی خوبی بود
وسواس فکری سرعت و ارامش ادم تحت تاثیر قرار میده
وسواس فکری گاهی مثل یه باور در ما ریشه میدواند.
که واقعا درمانش باید با دکتر روانشناس انجام بشه، مقاله ی خوبی بود
بعد خوندن این متن متوجه شدم وسواس فکری دارم ! کاش همه این مقاله هارو بخونن و تصمیم بگیرن به خودشون کمک کنن